آدمهای موثر چه عادتهائی دارند؟
موثربودن خواه در زندگی شخصی خودمان و خواه در زندگی دیگران- محصول منش" character" ماست، نه ثمره قواعد و فنونی برای اداره یا کنترل کردن دیگران.
دکتر استفان کاوی با این نگرش، کتاب "هفت عادت مردمان موثر" را به نگارش درآورده است. وی اعتقاد دارد "ما" صرفاً حاصل اوضاع و شرایط یا نحوه تربیت و توارث خویش نیستیم و میتوانیم از طریق این "هفت عادت" عناصر اصلی موثربودن را در درازمدت بیاموزیم و درونی سازیم. این هفت عادت کاملاً به یکدیگر مرتبطند و مردمان موثر آنها را در خود درونی کردهاند.
نویسنده معتقد است پیش از آنکه بتوانیم به راستی این هفت عادت را بیاموزیم نخست لازم است به "برداشتهای خود" پی ببریم. ببینیم چگونه "تغییر برداشت" میتواند نگرش م....
آدمهای موثر چه عادتهائی دارند؟
موثربودن خواه در زندگی شخصی خودمان و خواه در زندگی دیگران- محصول منش" character" ماست، نه ثمره قواعد و فنونی برای اداره یا کنترل کردن دیگران.
دکتر استفان کاوی با این نگرش، کتاب "هفت عادت مردمان موثر" را به نگارش درآورده است. وی اعتقاد دارد "ما" صرفاً حاصل اوضاع و شرایط یا نحوه تربیت و توارث خویش نیستیم و میتوانیم از طریق این "هفت عادت" عناصر اصلی موثربودن را در درازمدت بیاموزیم و درونی سازیم. این هفت عادت کاملاً به یکدیگر مرتبطند و مردمان موثر آنها را در خود درونی کردهاند.
نویسنده معتقد است پیش از آنکه بتوانیم به راستی این هفت عادت را بیاموزیم نخست لازم است به "برداشتهای خود" پی ببریم. ببینیم چگونه "تغییر برداشت" میتواند نگرش ما را نسبت به جهان عوض کند و چگونه میتوان "برداشتهای" خود را عوض کرد. منظور از برداشت "شیوه نگرش ما به جهان و امور و نقش خودمان است". برداشتهای ما- خواه درست و خواه نادرست- منشاء گرایشها و رفتارها و در نتیجه منشاء روابط ما با دیگران است.
کاوی در این کتاب می نویسد: در علم نیز مشاهده میکنیم که هر پیشرفت بزرگ، ناشی از گسستن از شیوه قدیم تفکر یا نگرش و برداشت پیشین بوده است. در فیزیک انیشتین، گسستن از فیزیک نیوتون را میبینیم. برداشت یا قانون "نسبیت" در مقایسه با فیزیک نیوتون که بر مبنای حرکت ساعت است، دارای ارزش توجیهی قابل ملاحظهتری است. برداشت، مانند نقشه منطقه، راه را نشان میدهد.
عادت چیست ؟
دکتر کاوی پیش از پرداختن به عادتهای افراد موثر، واژه عادت را تعریف میکند. وی در تبیین واژه عادت مینویسد: عادت، اصلی درونی شده است. گاه میتوانیم آن را "اصول" بخوانیم. مثلاً در کسب و کار، شاید یکی از اصول، ارج نهادن به مشتری یا قابلیت انطباق با نگرش مشتری باشد. حال اگر این اصل را درونی سازیم و مشتاق اجرای آن باشیم عادت ایجاد شده است. مثلاً شاید شخص بداند چگونه باید با مشتری رفتار کند و رابطه دلخواهش را به وجود آورد. شاید بداند چه کار باید بکند، اما میل نداشته باشد آن کار را انجام بدهد؛ در این صورت با یک عادت مواجه نیستیم.
عادت عبارت است از نقطه تماس دانش (چه کاری باید انجام دهیم)، مهارت (به چه شیوهای آن کار را انجام دهیم) و اشتیاق (میل به انجام آن کار داشته باشیم) است. از دید نویسنده، هفت عادت زیر ، عادتهای افراد موثر هستند.
عادت اول : عامل باشید
عاملبودن یعنی مسئولیت خود را به عهده گرفتن، ملامت نکردن اوضاع و شرایط یا اشخاص، یا این بهانه که رفتارتان حاصل شرطیشدن شماست. واژه مسئولیت (Responsibility) در اصل response-ability یا "توانائی پاسخگوئی" بوده است به این مفهوم که توانائی آن را دارید که پاسخ یا واکنش خود را انتخاب کنید.
افراد عامل به جبرگرائی ژنتیک، یعنی این اعتقاد که آنچه هستید حاصل به ارث بردن از پدر و مادر یا اجداد شماست، جبرگرائی روانی که میگوید آنچه هستید حاصل نوع تربیت شماست و جبرگرائی محیطی به این معنا که آنچه که هستید ناشی از رفتار همسر، فرزند نوجوان، رفتار رئیس، طرز برخورد همکاران و اوضاع و شرایط محیط و ... است، اعتقادی ندارند. اعتقاد به این سه نظریه جبرگرائی، ویژگی افراد واکنشی است نه انسانهای عامل.
عادت دوم : ذهناً از پایان آغاز کنید
مفهوم ضمنی عادت دوم این است که به روشنی مقصدتان را بدانید، تا بدانید که میخواهید به کجا برسید، تا آنچه سرانجام میخواهید به وجود بیاورید، روز به روز هدایتتان کند. مانند ناظر ساختمانی که هر روز صبح نقشه ساختمان در دست سر ساختمان میرود- و ذهناً پایان کار را میبیند و میداند- و هر روز با استفاده از آن نقشه درباره جزئیات کار آن روز تصمیم میگیرد.
عادت سوم : نخست، امور نخست را قرار دهید
مردمان موثر به جای مدیریت زمان، به مدیریت خویشتن میپردازند. به جای واکنش نشان دادن به مسائل اضطراری و به جای اینکه به ضخامت امور نازک بپردازند، یا گرفتار امور بیاهمیت شوند، به اولویتها و ارجحیتهای خود توجه میکنند. در واقع عادت سوم، به تحقق درآوردن عادت دوم است. میتوان عادت دوم را آفرینش ذهنی و عادت سوم را آفرینش عینی و فیزیکی خواند. زیرا همه چیز دوبار آفریده میشود. نخست به صورت ذهنی سپس به صورت عملی.
عادت چهارم : برنده – برنده بیندیشید
مفهوم نگرش برنده - برنده این است که همواره جویای منافع متقابل، دو یا چند جانبه (از جمله منافع خودتان، بسته به تعداد افرادی که در آن پروژه یا برنامه شرکت دارند) باشید. در عادت چهارم، جائی برای رقابت یا مقایسه وجود ندارد زیرا در این عادت، کارگروهی و همکاری برندهشدن همه کسانی که در آن ذینفعاند، الزامی است. در عادت چهارم، به جای من میگوئید "ما" و برای این "ما" نه کمترین بلکه بیشترین را میطلبید و به وجود میآورید. عادت و نگرش برنده - برنده، در مقابل نگرشهای برنده - بازنده، بازنده – بازنده و بازنده – برنده قرار دارد.
عادت پنجم : نخست گوش فرا دهید، سپس بخواهید به شما گوش کنند
عادت پنج یعنی بگذار اول من به تو گوش کنم. بیشتر مردم برعکس این کار را انجام میدهند. میخواهند اول خودشان حرف بزنند، وضعیت خود را روشن کنند و مورد تفاهم قرار گیرند. وقتی هر دو طرف بخواهند اول (و مخصوصاً با هم) حرف بزنند، مونولوگ جمعی – گفتگوی مرده – ایجاد میشود. زیرا در واقع گفتگوئی یک نفره است، اگرچه در حضور یک نفر دیگر انجام میشود. در این حال، شخص واقعاً به حرف دیگری گوش نمیکند. یا دارد حرف میزند، یا خودش را برای آنچه میخواهد بگوید آماده میکند. عادت پنچم میگوید نخست گوش کنید آنگاه نظرتان را بیان کنید. این عادت مستقیماً به شیوه ارتباط برقرار کردن مربوط میشود و کلید ایجاد همدلی و روابط مبتنی بر نگرش برنده – برنده است.
عادت ششم : سینرژی (انرژی گروهی) ایجاد کنید
عادت ششم ثمره نهائی یا ایجاد راهحلهای تازه و بهتر گروهی است. راهحلهائی بهتر از آنچه نخست هر یک از افراد پیشنهاد کرده بودند. سینرژی، ضد مصالحه و سازش است. به تعبیر دیگر یعنی "کل" بزرگتر از مجموع اجزای آن است. عادت شش جنبه خلاق عادت پنج است. در اینجاست که خلاقیت خود را به کار میگیرید و راهحلهای تازه و بهتری جستجو میکنید. بیشتر مردم در جای ایجاد سینرژی (همکاری خلاق) ستیز یا گریز را در پیش میگیرند. هر دوی این شیوهها، ناشی از الگوهای ارتباطی نابالغ است.
عادت هفتم : اره را تیز کنید(بازسازی خویشتن)
عادت هفت عبارت است از ایجاد مجال برای تیزکردن اره با بازسازی خویشتن. مابقی شش عادتی که خواندید مبتنی بر این عادت است زیرا سایر عادتها را ممکن میسازد. عادت هفت یعنی بین چهار بعد وجود شامل جسمانی، ذهنی، معنوی و اجتماعی تعادل ایجاد کنید. هیچگاه خود را آنقدر مشغول نکنید که فرصت تیزکردن اره تا را نداشته باشید.