دکتر" آذرخش مکری" روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سی و هفتمین
سمپوزیوم از مجموعه نشست های علمی یک روزه "اعتیاد و آسیب های روانی" ،
گفت: 30 درصد سرطان ها با مصرف سیگار ارتباط مستقیم دارند و سالانه پنج
میلیون نفر از عوارض مصرف سیگار که حاوی نیکوتین است، می میرند.
همایش علمی " اعتیاد و آسیب های روانی" با عنوان " نیکوتین و کافئین " به همت مرکز تحقیقات سوء مصرف و وابستگی به مواد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و با حضور دکتر" پرویز افشار" معاون کاهش تقاضا ستاد مبارزه با مواد مخدر و جمع کثیری از روانپزشکان و روانشناسان ، در سالن شهید احمدی روشن دانشگاه علوم بهزیستی برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری – اطلاع رسانی روابط عمومی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، وی افزود: این درحالی است که هرسیگار، 8 تا 9 میلی گرم نیکوتین دارد وبا هر پک سیگار، 5/0 میلی گرم نیکوتین وارد بدن مصرف کننده می شود.
دکتر مکری همچنین اظهارداشت: روزانه 15 میلیارد نخ سیگار در دنیا بفروش می رسد و درهر دقیقه 10 میلیون نخ سیگار در جهان مصرف می شود، و این شرایط ،علاوه بر مرگ و میر، باعث بروز80 درصد برونشیت در میان جهانیان شده است.
وی با اشاره به اینکه برای درک موضوع اعتیاد ، باید نگاه به تاریخچه سیگار هم داشت ، به تاریخچه دخانیات و سوء مصرف نیکوتین پرداخت.
وی گفت که قبل از سال 1492 میلادی، هیچ کس گیاه تنباکو را نمی شناخت و برای اولین بار کریستف کلمب و 60 سال بعد از آن کنسول فرانسه (ژان نیکو) ، گیاه تنباکو را به پاریس برد و عادت مصرف آن را رواج داد.
وی افزود: در سال 1670 میلادی نیمی از جمعیت انگلستان تنباکو مصرف می کردند و نیروی کار بردگان ، کمک کرد تا گیاه تنباکو را بکارند و تا سال 1900 مهمترین روش برای مصرف تنباکو، جویدن بود.
دکتر مکری اظهارداشت: استفاده از چپق ، پیپ ، سیگار یا در واقع سیگارت ، روشهای استفاده از تنباکو بود و برای ساختن سیگارت ، برگهای تنباکو را خشک کرده و به صورت دست ساز، سیگارت می ساختند و در قوطی می ریختند و کشورهایی مانند ترکیه، مجارستان، ایتالیا و آلمان، اولین کشورهایی بودند که مصرف سیگارت در آنها رواج پیدا کرد.
وی افزود: شخصی به نام James Buchaman Duke در همان زمان از شم اقتصادی خود کمک گرفت و با کمک بونزاک که مهندس امریکایی بود و ماشینی ساخته بود که می توانست سرعت پیچیدن سیگارت را تا 300 برابر روش دست ساز، افزایش بدهد، به تولید سیگار پرداخت.
دکتر مکری ادامه داد: در سال 1895 میلادی Duke انحصار استفاده از این ماشین تولید سیگار را خرید تا اینکه در قرن نوزدهم، روشن کردن سیگار بعنوان مشکلی سر راه افراد سیگاری بود.
" طرفداران و سرمایه گذاران این کالا، برای حل مشکل سیگاری ها بدنبال تولید کبریت های جیبی و ارزان قیمت بودند که روش جایگزینی کبریت بجای پول خرد در میان صندوق داران رواج یافت و این مساله نیز تاثیر عمده ای بر روی مصرف کنندگان سیگار داشت."
به گفته وی ، دو درس از این اقدامات و شرایط بوجود آمده می توان گرفت ، 1- با افزایش مصرف ماده تولیدکنندگان چه تصادفی و چه هوشمندانه ، به انواع اعتیادآورتر ماده دست می یابند. 2- اکتشافات و اختراعات ظاهرا بی ارزش، تاثیر عمده ای بر مصرف کننده می گذارند.
" در سال 1898 میلادی، Duke چهارمیلیون دلار فروش داشت و از این رقم 800 هزار دلار را هزینه تبلیغات می کرد، اما آمریکایی ها قانونی گذاشتند که قانون ضدتراست بود وبراساس آن، Duke نمی توانست فقط یک تولیدکننده باشد ، و با روی کارآمدن چهار سرمایه گذار دیگر، این صنعت از انحصار Duke خارج شد ولی این موضوع باعث افت تقاضا و تولید سیگار نشد."
درس سومی که دکتر مکری از این اتفاق گرفت بر این اساس بود که " گاهی قوانین برای محدود کردن تولید یک ماده ، بشدت بنفع تولید ماده تمام می شوند ".
به گفته او، Duke در سال 1912 صنعت سیگار را ترک کرد و به امور خیریه پرداخت تا اینکه در سال 1925 درگذشت.
" در همان زمان، خانم ها جنبشی علیه سیگار ، الکل و مواد مخدر به راه انداختند و با تجمع در مقابل مراکز فروش و مصرف این مواد، مردان را که تا آن زمان فقط مصرف کننده این نوع مواد بودند به ستوه آورده بودند تا اینکه بعد از سال 1916 گزارشی منتشر شد که " 90 درصد پسرانی که جرم مرتکب می شوند، سیگاری هستند " و این عاملی بازدارنده برای رواج مصرف سیگار شد اما این موضوع زیاد طول نکشید و در همان سال که حق رای به زنان داده شد، تبلیغ مصرف سیگار توسط زنان نیز زیاد شد، بطوری که به جامعه القا می شد که زن مدرن، سیگار می کشد ".
" تاکید جنسیتی بر مصرف مواد به عکس خود تبدیل می شود"، درس چهارمی بود که دکتر مکری از این شرایط گرفت.
به گفته او، بعد از جمعیت زنان، پزشکان ، قشری بودند که مورد استفاده سرمایه داران در تبلیغات مربوط به سیگار قرار گرفتند و با نشان دادن پزشکانی که سیگار می کشند یا در کنارشان سیگار دارند، تبلیغات ضد سلامتی مربوط به سیگار را نشانه گرفتند بطوری که می توان از آن، درس پنجم را گرفت که " دیدگاه پزشکان در شیوع مصرف یک ماده، بسیار قوی است ".
دکتر مکری افزود: موج بعدی شرکت ها ، ورود به تبلیغات سیگار از بعد فواید آن مانند " کاهش وزن " بود و درس ششم را به مخاطبان خود داد که " اشاره ولو به اثرات بسیار خفیف مثبت ، در استفاده از ماده بسیار تاثیرگذار است."
وی ادامه داد: "ادوارد برنیز" که از بستگان فروید بود، در این زمان وارد موضوع سیگار شده و به استخدام " واشنگتن هیل " در می آید تا مصرف سیگار را گسترش بدهد. و چون هنوز در برخی شهرهای امریکا ، سیگار کشیدن برای زنان ممنوع بود، لذا بیشترین فعالیت برنیز ، بر روی جمعیت زنان بود و نقش آنان را در کنار سکس و سیگار به نمایش می گذاشت.
" چهار غول دخانیات در دنیا، بعد از زنان ، بسراغ بچه ها رفتند و با تهیه کبریت با عکس کودکان ، این موضوع را خوشایند جلوه دادند".
دکتر مکری گفت: در سال 1900 میلادی، سهم دخانیات 50 درصد بازار بود و در سال 1952 ، دخانیات 80 درصد بازار را گرفت و به چند میلیون نخ تولید نزدیک شد، اما در سال 1954 میلادی ، شایعاتی شکل می گیرد که سرطان ریه افزایش یافته و دو محقق ، تمام توجه ها را به سمت 647 بیمار مبتلا به سرطان ریه که تمامی آنان سیگاری هستند ، بردند.
وی افزود: هرچند که افرادی سعی در انحراف افکار عمومی و علت دیگری مانند "استفاده از آسفالت در خیابان ها " را به افزایش سرطان ریه ارتباط دادند اما دو محقق ، مرگ سیگاری ها را 24 برابر افراد سالم تخمین می زدند.
" سرمایه داران ، برای خنثی کردن این تبلیغات ، و نشان دادن طول عمر سیگاری ها، عکس افراد پیر و سالمندی که سیگار مصرف می کنند، روی کبریت ها وسیگارها گذاشتند تا القای مثبت داشته باشند."
دکتر مکری ادامه داد: در سال 1964 میلادی، رسما مصرف سیگار، سرطان زا اعلام شد و لذا محدودیت هایی برای مصرف کنندگان آن گذاشته شد که مهمترین آن عدم فروش سیگار به افراد کم سن و سال و همچنین برچسب زدن به سیگارهای تولیدی ، جهت هشدارهای لازم بود.
" سیگاری ها تبلیغ دیگری را بعد از سال 1970 میلادی شروع کردند و آن، القای احساس شجاعت و نترس بودن مصرف کنندگان سیگار بود که با گذاشتن عکس مردان خشن و نترس روی کبریت و سیگارها ، این هدف را دنبال کردند."
وی گفت: اما سیاست جهان بعد از سال 1970 تغییر کرد و بر محدود کردن مصرف کنندگان و الصاق برچسب برروی این محصولات ، متمرکز شد که از این اقدامات تلقی محدود کردن مردم و سلب آزادی مردم شد.
وی درس گرفته شده از این موضوع را به این صورت بیان کرد که "منع مصرف مواد تحت هیچ شرایطی نباید مخالفت با آزادی فردی تلقی شود".
وی افزود: در ادامه این جریان ، چگونگی حفظ سلامتی اطرافیان مصرف کنندگان سیگار مطرح شد و بیشترین هزینه تبلیغات ضد سیگار، برروی شعارهایی که باید به سلامتی اطرافیان بویژه کودکان توجه کنیم ، متمرکز شد.
بگفته وی، این موضوع وهمچنین نتایج پژوهشی که نشان می داد، "کودکان به همان اندازه که کارتونهای والت دیزنی را می شناسند، مارک سیگار"جو کمل" را می شناسند" ، باعث شد که موج ضد سیگاری راه بیافتد.
دکتر مکری ، درس بعدی از این موضوع را اینگونه بیان کرد که " تاکید بر حقوق کودکان وافراد معصوم بی گناه بسیار تاثیرگذار است".
وی افزود: درس دیگری می توان از این وضعیت گرفت که " روند کنترل یک ماده به آهستگی صورت می گیرد اما در درازمدت موفقیت آمیز است ".
وی، در پایان این بخش از سخنانش تاکید کرد: در غرب ، با دو عامل " توجه به سلامتی کودکان " و" رعایت حقوق دیگران و اطرافیان "، بدون اینکه حاکمیت در مقابل مصرف کنندگان سیگار قرار بگیرد، سالانه یک درصد از سیگاریها کم می شود.