خشونت رفتاری است که معمولادر واکنش به عملی ناخوشایند صورت می گیرد. وقتی که دو گروه با یکدیگر در تعامل هستند چنانچه رفتارهای آنها با یکدیگر ناسازگار باشد و این ناسازگاری شدت یافته و ادامه دار شود، احتمالاخشونت ایجاد می شود. شبیه این مساله را می توان در بحث رابطه جامعه و معتادان مشاهده کرد. جامعه به عنوان سیستمی که فرد معتاد را عضو «انگل» جامعه خطاب می کند و هر روز انگ ها و تبعیض های خود را نسبت به فرد معتاد افزایش می دهد، گروه اقلیت معتادان را در لاک دفاعی فرو برده و بر حاشیه بردن آنها دامن می زند.
از سوی دیگر ابزارهایی که جامعه برای تسلط خو
خشونت رفتاری است که معمولادر واکنش به عملی ناخوشایند صورت می گیرد. وقتی که دو گروه با یکدیگر در تعامل هستند چنانچه رفتارهای آنها با یکدیگر ناسازگار باشد و این ناسازگاری شدت یافته و ادامه دار شود، احتمالاخشونت ایجاد می شود. شبیه این مساله را می توان در بحث رابطه جامعه و معتادان مشاهده کرد. جامعه به عنوان سیستمی که فرد معتاد را عضو «انگل» جامعه خطاب می کند و هر روز انگ ها و تبعیض های خود را نسبت به فرد معتاد افزایش می دهد، گروه اقلیت معتادان را در لاک دفاعی فرو برده و بر حاشیه بردن آنها دامن می زند.
از سوی دیگر ابزارهایی که جامعه برای تسلط خود بر گروه معتادان استفاده می کند مانند رسانه ها و تلویزیون سبب شده فرآیند برچسب زنی و اعمال رفتارهای تبعیض آمیز نسبت به معتادان بیش از پیش صورت گیرد. در نتیجه این رفتار جامعه، در حقیقت فرمان خشونت علیه معتادان صادر می شود و این مساله تا جایی بر افراد جامعه تاثیرگذار بوده که حتی مشاهده می شود خانواده معتاد درخواست خشونت علیه فرزند معتاد خود را دارد (کمپ های اجباری).
همچنین تاثیر روند انگ زای جامعه به گونه یی می شود که حتی برخی متخصصان صاحب نام فعال حوزه اعتیاد تجویز خشونت علیه معتادان را صادر می کنند البته با درجه خشونت کمتر. بالطبع در مقابل این سیل عظیم رفتارهای خشونت آمیز که جامعه به معتادان اعمال می کند، معتادان هم عکس العملی همراه با خشونت از خود نشان داده اند به طوری که هر چند آمار رسمی از خشونت های معتادان وجود ندارد ولی آمارهای غیررسمی و صفحات روزنامه ها حاکی از افزایش خشونت بین معتادان با خانواده هایشان و جامعه است.
در واقع فرآیند انگ زایی جامعه نسبت به معتادان نقطه شروع تولید خشونت در جامعه است. فرد معتاد که به هر دلیل وابسته سوء مصرف مواد شده است با مشاهده رفتارهای تبعیض آمیز و انگ زایی که جامعه نسبت به وی دارد، خود را در شرایط دفاعی قرار داده و عرصه را همانند جنگی بین خود و جامعه می پندارد. حاصل این فعل و انفعالات این است که باید هر روزه شاهد افزایش خشونت در جامعه باشیم.
متاسفانه هر چه پیش تر می رویم نیز این رویکرد خشونت محور جامعه رو به افزایش است. به نظر می رسد وقت آن رسیده این رویکرد خشونت محور را متوقف کرده و با بازتولید تعاریف اعتیاد و شناخت ماهیت واقعی آن رویکرد جدیدی همراه با صلح و ناشی از اعتقاد واقعی به این شعار که «معتاد، بیمار است» را اتخاذ کنیم.
نویسنده: عباس دیلمی زاد